مرثیهای برای سرزمین مادری رئیس جمهور | آذربایجان غربی هنوز استاندار ندارد!

رویداد۲۴| بعد از گذشت ماهها از استقرار دولت منتخب، هنوز که هنوز است، سرزمین مادری رئیس جمهور، بدون استاندار روزگار میگذراند. این دیار که یکی از فرزندانش پزشکیان است، سالهای سال به بهانههای واهی، از داشتن استاندار بومی در دولتهای مختلف محروم بود، اما انتخاب دکتر پزشکیان به عنوان رئیس جمهور منتخب، بارقههای امید را دل اهالی اش زنده کرد که اینبار فرزندی از آستین مردمانش، سکانداری اش را در دست خواهد گرفت و آرزوی دیرینه مردمانش را محقق خواهد کرد.
مردمانی که بالاترین رای کشور را به پزشکیان دادند تا وی را راهی پاستور کنند، اکنون همچون دولتهای گذشته، در آستانه چشیدن تلخی انتخابی غیربومی قرار گرفته اند و کارشکنی "به کنجِ عافیتنشستگان" که دل در گرو منافع شخصی اشان دارند، راه را بر تحقق این آرزو در استان آذربایجان غربی ناهموار کرده است.
آنان که از همان روز اول، شمشیر بر روی پزشکیان بسته و از پشت تریبون مجلس به وی و دولت منتخبش تاختند و در نکوهش وی شعر سرودند، چندی بعد با راه اندازی دوگانه کاذب کرد_ترک در برابر روی کارآمدن استانداری از سرزمین مادری رئیس جمهور ایستادند و اکنون نیز دست به دامان مازندرانیها و هرآنجا که آذربایجان نیست، شده اند تا بتوانند به هر طریق ممکن سدی باشند بر روی آرزوی دیرینه این مردم!
"بود اگر تهران دمی در یاد آذربایجان
بر فلک میرفت کِی فریادِ آذربایجان؟ "
بی شک، دیاری که یکی از فرزندانش پزشکیان است و ردای اداره ایران کهن را بر تن کرده است، قطعا مدیران بسیاری در تراز والی خاک خویشتن در آستینش پرورش داده است!
آقای پزشکیان "فرزند خلف آذربایجان غربی"، نیک میدانید که راه آذربایجان از آذربایجان میگذرد نه از مازندران و هر استان دیگری! نیک میدانید که هیچ استاندار غیربومی ای، به اندازه فرزندان خلف این استان، دلسوز مردمانش نخواهد بود، زیرا که تجربه زیستهای از غم، اندوه و ملالتهایی که مردمان این مرز و بوم اعم از کرد و ترک داشته اند، نداشته است، که سرنوشت مردمان باید در دست مردمان خود باشد، و آذربایجان غربی نیز آبستن فرزندان خویش بوده و از اینکه رحم اجارهای دیگران باشد، به ستوه آمده است.
آقای پزشکیان، بیایید همانگونه که مردمان این دیار به فرزند خلفش اعتماد کردند و بالاترین رای را به شما دادند، شما نیز به فرزندان سرزمین مادری اتان اعتماد کنید و سرنوشت دیار باکریها را به فرزندانی که در آستین و خاک این سرزمین بالیده اند، بسپارید و نگذارید که زمزمه مردمان آذربایجان غربی زین پس این شود که:ای وای دریغا که وطن مرد ندارد
رویینتنی اندر خور ناورد ندارد
همدرد ندارد...


